بهار آمده و زرد مانده حاصل ما
هنوز قحطی لبخند توست مشکل ما
اگرچه کوچه ی ما رخت سبز پوشیده
هنوز رنگ عزاخانه هاست منزل ما
همیشه فرشِ خیالِ وصال را شُستیم
دوباره گرد گرفته خیال باطل ما
به پای مسئله ی دوری تو پیر شدیم
بیا که حل بشود باقی مسائل ما
"گناه شهر"،خسوفی پدید آورده
تمام سال گرفته است ماه کامل ما
چِقَدر آه نشسته میان سینه ی تو
شبیه شمع برای تو آب شد دل ما
نوای ناله ی "هَل مِن مُعینِ..."ندبه ی تو
بگو که می شود این جمعه نیز شامل ما
محرم و رمضان، یا که عید...فرقی نیست
همیشه تشنه ی اشک است و روضه،محفل ما
چِقَدر گریه برای حسین می چسبد
به جای روح دمیدند اشک در گِل ما
▪️
▪️
"بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد"
شده است مصرعی از روضه ی تو،قاتل ما...
- دوشنبه
- 27
- اردیبهشت
- 1400
- ساعت
- 13:28
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
بردیا محمدی
ارسال دیدگاه