بر تو درود ، زائر تنهای مجتبی(ع)
پایان بده به شام فراقت بیا بیا
آقا ببخش اینکه ظهور تو دیر شد
مخلص ؟... نه ! بوده ام همه جا غرق ادعا !
در ظاهرم برای فرج گریه میکنم
من در عمل به حضرتتان گفته ام نیا
اما دلم خوش است به آه و نوای خود
بر اشک و ندبه خوانیِ هر صبح جمعه ها
هر شب به انتظار فرج گریه میکنم
هر لحظه بهر آمدنت میکنم دعا
ای تیغ تیز حضرت کرار(ع) ... ، مادرت
افتاده روی خاک و صدا میزند تو را
بشنو صدای حنجر اصغر(ع) و یا که نه...
هَل مِن مُعینِ حضرت سلطان کربلا(ع)
بشنو صدای ناله طفلان تشنه لب
بشنو صدای ساقی بی دست نینوا
اینها ز جان برای فرج ناله میکنند
باز آ امید شیعه و ای وعده خدا
شوّال تا که میرسد از راه روز و شب
خاک بقیع ناله کند ، میزند صدا
دارد بقیع زیر لبش شور و زمزمه
کی میرسی که صحن حسن جان شود بنا؟
وهابیون تمام جهان را گرفته اند
آقا بیا و ختمکن این بحث و ماجرا
آقا ببخش اینکه ظهور تو دیر شد
شیعه مقصر است ، که یک بام و دو هوا !
آخر کنار حضرتتان صحن فاطمه(س)
باب الکرم برای حسن(ع) ، گنبد طلا
باب العلوم باقر(ع) و باب القلم دگر
گلدسته ها و چند شبستان با صفا
یک مطبخی برای غذاهای حضرتی
دارالشفای حضرت سجاد(ع) هم جدا
این ها خیال نیست ، یقین و حقیقت است
این ها همه به دست شما میشود بنا
(یونس) برای دیدنتان نذر کرده است
عمری است گشته او به سر کویتان گدا
- جمعه
- 31
- اردیبهشت
- 1400
- ساعت
- 15:42
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
یونس وصالی خوراسگانی
ارسال دیدگاه