روی حق روی حق نمای علیست
علی آیینه ی خدایِ علیست
به ولای علی قسم ایمان
به خدای علی ولای علیست
شب معراج شد لقاء الله
کشف بر خلق کان لقای علیست
مصطفی هر سخن شنید از حق
یافت کان صوت دلربای علیست
دستی آمد ز پشت پرده برون
دید دست گره گشای علیست
حمل بار ولایت علوی
کان در خورکس سوای علیست
مصطفی را سزد که در کعبه
دوش پاکش به زیر پای علیست
این دو را جز یکی مدان و مخوان
که به جز این خلاف رای علیست
در رضای علی رضای خداست
در رضای خدا رضای علیست
حرکت در تمام موجودات
باشد از عشق و آن هوای علیست
یعنی این جنبشی که در اشیاست
در حقیقت به مدعای علیست
نه همین در کنشت و دیر و حرم
متواضع بشر از برای علیست
بلکه پیوسته در قیام و قعود
ذکر کروبیان ثنای علی است
با خداوند خویش بیگانه است
هر که جانش نه آشنای علیست
آسمان بیستون از آن برپاست
کاین معلق بنا بنای علیست
مه ز خورشید کسب نور کند
نور خورشید از ضیای علیست
انبیا را در آفتاب جزا
سایه بان بر سر از لوای علیست
کان لعل از چه خون به دل دارد
گر نه شرمنده ی سخای علیست
بحر بگرفته کاسه ی گرداب
از چه برکف نه گر گدای علیست
جبرئیل آن امین وحی خدا
بنده ای بر در سرای علیست
بلبل از آن به گل فریفته شد
که مصفا گل از صفای علیست
درِ دل را به روی غیر ببند
کاین مقام شریف جای علی است
گر زید صد هزار سال صغیر
روز و شب منقبت سرای علی
- سه شنبه
- 4
- خرداد
- 1400
- ساعت
- 23:3
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
محمدحسین صغیر اصفهانی
ارسال دیدگاه