• سه شنبه 15 آبان 03

 قاسم نعمتی

سالروز فتح خرمشهر، شهادت -(میرسد بوی وصال از آسمان...)

447

می رسد بوی وصال از آسمان

می رسد بوی غروری جاودان

می رسد گلبانگ تکبیر خدا

از شکوه عزتی بی انتها

عزتی که نور یک امداد بود

آری آری سوم خرداد بود

حمله ای که رمز آن شد بی عدد

یاعلی بن ابیطالب مدد

ذکریاحیدر به لبهاجاگرفت

خاک جبهه عطری از زهرا گرفت

تا که خون جاری میان شهرشد

تا ابد این شهر خرمشهرشد

یک سفر بادل روم تا کویشان

تاکنم عرض ادب بر عاشقان

زنده این ایام نامت میکنم

ای جهان آرا سلامت میکنم

بادلی تنگ و به این اشک روان

گشته ام امشب زیارت نامه خوان

ای شهیدان خدایی السلام

عاشقان کربلایی السلام

السلام ای لاله های سوخته

السلام ای سینه ی افروخته

السلام ای تکسواران بهشت

ای کفن پوشان سرخ سرنوشت

السلام ای قدسیان سینه چاک

آسمانی های مهمان روی خاک

السلام ای رهروان راه عشق

ای بصیرت پیشگان راه عشق

السلام ای شیر مردان خدا

ای سحرخیزان شب های دعا

ای مناجاتی دلان شب نورد

ای ابرمردان پیکار و نبرد

ای سبک باران افلاکی سرشت

می رسد از خاکتان بوی بهشت

روسپیدان دیار معرفت

لاله های نوبهار معرفت

ای علمداران صاحب اقتدار

سینه چاکان همیشه بیقرار

قبله ی سیار دل های غیور

بر دل غمدیدگان سنگ صبور

دارد این دل اشتیاق گفتگو

سینه ها پر درد و بغضی در گلو

درد ها در سینه و لب ها خموش

وای از این روزگار دین فروش  

جایتان خالی چه دنیایی شده

رسم دینداری تماشایی شده

جامعه بوی تغافل می دهد

معصیت راه تکامل می دهد!

شهرمان با آسمان بیگانه شد

خانه ها تبدیل بر بتخانه شد

خانه ها از نور قرآن دور شد

مصحف توحیدیان مهجور شد

هر کسی دنبال مسئولیت است

میزها خالی ز نورانیت است

خدمت مردم اصول راه نیست

آن که دلسوزی کند بر خلق کیست

کو عدالت کو عدالت محوری

کو توجه بر کلام رهبری

کو ترحم بر یتیمان غریب

کو تبسم بر رخ هر غم نصیب

کو تکلم با دل درد آشنا

دستگیری از زمین افتاده ها

هر که مقروض است با حجب و حیا

سوق یابد جانب وام ربا

فقر در خانه ای مأوا کند

صاحبان خانه را رسوا کند

کیست از همسایه اش گیرد خبر

کرده با سیلی رخش را سرخ تر

کیست بنشیند ز سوز و سازها

پای درد غربت جانبازها

مومنین هیهات دینداری چه شد؟

از حقیقت ها طرف داری چه شد؟

ای شهیدان سینه ها سنگین شده

دین فروشی شغل هر بی دین شده

عاشقان آواره و سرگشته اند

خوب ها... از راهتان برگشته اند

با اجانب هم کلامی می کنند

بر شما بی احترامی می کنند

از جگرها کینه بیرون می کنند

قلب آقای زمان خون می کنند

کس به فکر خدمت آیا هست نیست

جز به فکر مال دنیا هست نیست

بهر خدمت هر که نازی می کند

یا که دارد حزب بازی می کند

کس نمی گوید ز نسل مؤمنون

بر منافق ها فأین تذهبون

خاک قبرستان صداتان می کند

بر عذابش مبتلاتان می کند

ریشه یابی گر کنی این درد را

در روایات و کلام اولیا

ریشه اش یک نکته باشد والسلام

وای مردم وای از مال حرام

لحظه ای یک لقمه نان شبهه ناک

می نماید عرشیان را اهل خاک

لیک جبران می شود آن نقص ها

بعد رد دین و رد قرض ها

با نم اشکی به دور از واهمه

بر غریبی های پور فاطمه

اشک ها جاری شود با شور و شین

تا زِ دل آرام می گویی حسین

کیست این آقا همان آب حیات

ذبح لب تشنه لب شط فرات

کیست او دار و ندار زینب است

دلبر نیزه سوار زینب است

سر به نی جسمش به زیر دست و پا

کربلا یا کربلا یا کربلا

  • چهارشنبه
  • 5
  • خرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 15:13
  • نوشته شده توسط
  • طاهره سادات مدرسی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران