روزی طبع مرا باز کرامت کرده
آنکه همواره به این سینه عنایت کرده
از خودش دم زده در شعر قیامت کرده
باز هم از کرم فاطمۀ معصومه
دل من شد حرم فاطمۀ معصومه
چقدر شهر قم امروز مسافر دارد
چقدر کوچه به سمت حرم عابر دارد
وه که اینجا چقدر فاطمه زائر دارد
حرم مادر سادات همین است اینجا
قم نگو، بلکه بگو شهر مدینه است اینجا
باز هم نور بهشتی خدا تابیده
خاتم از سدرۀ حق کوثر دیگر چیده
این گلابی که خدا بر سر ما پاشیده
عطرش از باغ وجود گل حورا آمد
ید بیضاست که در خانۀ موسا آمد
دختر صوم و دعا، حضرت معصومه سلام
خواهر صبر و رضا، حضرت معصومه سلام
عمه ی جود و عطا، حضرت معصومه سلام
ای کریمه سند حوزه و دین هستی تو
بخدا شافعۀ اهل زمین هستی تو
با تو ثابت شده دیدار رضا قیمتی است
یک نظر بر گل رخسار رضا قیمتی است
بذل جان در سر بازار رضا قیمتی است
هر چه دارم همه از آل محمد دارم
شکر، در کشور ایران قم و مشهد دارم
به دلم آینه بندان حرم شوکت داد
ای کریمه کرمت بود به ما بهجت داد
قم ز لطف تو به ایران چقدر عزت داد
تا در ایران علم نهضت روح الله است
دست کفار به سمت حرمت کوتاه است
ای که تو عمه سادات شدی چون زینب
باعث فخر و مباهات شدی چون زینب
یک تنه فاطمه مرآت شدی چون زینب
کاش زینب حرمش چون تو در این میهن بود
نزد ما گنبدش از هر خطری ایمن بود
عمه ات زینب کبری چقدر غم دیده
بی برادر که شده از همگان رنجیده
دشمنش وقت اسارت به غمش خندیده
جای دارد که بمیرند تمام عالم
دختر فاطمه و هلهله ی نامحرم
- دوشنبه
- 24
- خرداد
- 1400
- ساعت
- 15:7
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
امیر عظیمی
ارسال دیدگاه