در مدح حضرت
فاطمهی معصومه(س)
بنداول
کرامت ز دست تو معنا گرفت
برای دعا دست بالا گرفت
عفاف از نخ چادرت مفتخر
حیا از نگاه تو لیلا گرفت
نجابت شده وامدار درت
چودرگوشهیاینحرم جا گرفت
ز آتش رها میشود روز حشر
شفاعت ز دست شما تا گرفت
به دامان عصمت تو را دیدهام
همه علم از علمتان پا گرفت
چو زهرا به محشر شدی حکمران
عنایت کن و نام ما را بخوان
بنددوم
به موسای زهرا تو دختر شدی
به شاه خراسان تو خواهرشدی
برای همه اهل ایران زمین
تو زهرای ثانی تو کوثر شدی
کویر از نگاه تو بستان شده
چو زینب به عالم تو محشر شدی
فقیهان همه خوشهچین درت
تو علامهی علم دیگر شدی
مسلمان تو اهل ایران شده
ز زنهای عالم تو تا سر شدی
چو زهرا و زینب ز عالم سری
برای ولایت تو پیغمبری
بندسوم
من از شهرری رو به جاده شدم
ز جاده سوی قم فتاده شدم
منم جرعهنوش ولای شما
که روز و شبم مست باده شدم
برای رسیدن به صحن و حرم
من از خویشتن تا پیاده شدم....
خودم را ندیدم به خاک درت
برای زیارت چو زاده شدم
به دنبال نام از سوی مادرم
غلام رضایت نهاده شدم
شدم خاکبوس حریم حرم
به بال ولای شما میپرم
- پنج شنبه
- 13
- تیر
- 1398
- ساعت
- 4:49
- نوشته شده توسط
- م-مطلق
- شاعر:
-
مرتضی محمودپور
ارسال دیدگاه