دوتا خورشید تو یک منظومه
دوتا ساغر یکی پیمونه
دیگه اینجا قافیه معلومه
روحی فداکِ یامعصومه
نون سر سفرۀ تو سیرم کرد
شوری آب قم نمک گیرم گرد
عنایتت زبون زد عوامه
زخمه دلم، یه نیم نگات دوامه
خواهر سلطان اومد ، روح ایمان اومد
یه صدا ناگهون ، از خراسان اومد:
«خوش اومدی فاطمۀ معصومه»
حضرت موسیابنجعفر امشب عیدی
میده به نوکرای حضرت سلطان
دلم امشب توی بینالحرمینه
یا که حدفاصل قم و خراسان
با نیم نگاش دلم مثل دریا شد
قبر بیبی زهرا تو قم پیدا شد
خنده روی لب رضا گل کرده
امشبو این گدا توسل کرده
دیدی براتم میده ، هرچی خواستم میده
تو شب ولادت ، نقل و نباتم میده
خواهرسلطان اومد ، روح ایمان اومد
یه صدا ناگهون ، از خراسان اومد:
«خوش اومدی فاطمۀ معصومه»
پنجره فولادِ تو دوای دردم
بیخط و سیاهیه با تو پروندم
امشب اومدم سوءاستفاده کردم
ساعت هشت بشه دورت بگردم
سرخه کف دستامون از ارادت
به ما بکن یه کربلا عنایت
فدات بشم که حج مستمندی
فدات بشم بهم علاقه مندی
بهبه از این شور و شین ، شادی حورالعین
نمکِ سفرهته ، اسم ارباب حسین
«یه کربلا بهم بده یا سلطان»
- سه شنبه
- 25
- خرداد
- 1400
- ساعت
- 11:41
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
ارسال دیدگاه