من زیادت مست مستم یا حسین
زنده با عشق تو هستم یا حسین
جز تو برکس دل نبستم یا حسین
عشق تو در تار و پودم دوستت دارم حسین جان
چون تویی بود و نبودم دوستت دارم حسین جان
هست در دل یاد تو مولای من
این منم دلشاد تو مولای من
بندة آزاد تو مولای من
ای فدای تو وجودم دوستت دارم حسین جان
چون تویی بود و نبودم دوستت دارم حسین جان
من غلامم بر غلامت سیّدی
آفرین بر آن مرامت سیدی
آب ده بر من زجامت سیدی
جز تو مهر از دل زدودم دوستت دارم حسین جان
چون تویی بود و نبودم دوستت دارم حسین جان
کی رسد دستم به دامان شما
تا شوم من نیز مهمان شما
ریزه خواری هستم از خوان شما
از ولای تو سرودم دوستت دارم حسین جان
چو تویی بود و نبودم دوستت دارم حسین جان
ای فدای روی تو جانهای ما
ای تمام هستی و دنیای ما
در دو عالم سید و مولای ما
دیده بر عشقت گشودم دوستت دارم حسین جان
چون تویی بود و نبودم دوستت دارم حسین جان
من غلامم بر غلامان درت
می دهم مولا قسم بر اصغرت
رد مکن از در به جان مادرت
بی تو از هستی چه سودم دوستت دارم حسین جان
چون تویی بود و نبودم دوستت دارم حسین جان
- پنج شنبه
- 27
- خرداد
- 1400
- ساعت
- 13:3
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
سید ناصر ولائی زنجانی
ارسال دیدگاه