دختر نازنین پیغمبر
حاصل اربعین پیغمبر
در صدای تو مرتضی می دید
لهجه ی دلنشین پیغمبر
عرق چهره ی تو بنشسته
بر روی آستین پیغمبر
احترام تو و علی بوده
سخن آخرین پیغمبر
أینَ زهرا بُود به رستاخیز
جمله ی اولین پیغمبر
وصف تو در بیان نمی گنجد
روح تو در زمان نمی گنجد
آمدی ای بهار زیبایی
تا درآید علی ز تنهایی
هر كه شد عاشق غمت بانو
می كِشد كار او به رسوایی
كرده عشقت مرا خیالاتی
نام تو می برم به شیدایی
دانش ما ز روح تو اندك
ما همه قطره و تو دریایی
از كسی كه به مجلست آید
مرتضی می كند پذیراییای اسیر نگاه تو حیدر
دیده دارد به راه تو حیدر
شاعر:مجتبی روشن روان
- شنبه
- 9
- دی
- 1391
- ساعت
- 11:43
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه