صحبت از مردی بود یا از شجاعت هرزمان
نام آن مرد دلاور آید اوّل بر زبان
در شجاعت در ادب در اقتدار و معرفت
نیست کس همسنگ وهمپایش یقینا" در جهان
در ولادت هم ادب را آن دلاور حفظ کرد
روز خورشید آمد وشب ماه زیبا شد عیان
دست او دست محبت بود و ایثار وتلاش
سینه اش مملو عشق وآتشی در دل نهان
دست بر سینه نهاده یا دو زانو می نشست
پیش خورشید جهان آرای خود آن ماه سان
*******
بر برادر هرگز او لفظ برادر را نگفت
لیک همواره از او لفظ برادر را شنفت
گوش جانها از لبش همواره یا مولا شنید
چشم خلقت در ادب مانند او هرگز ندید
- شنبه
- 29
- خرداد
- 1400
- ساعت
- 21:25
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
سید ناصر ولائی زنجانی
ارسال دیدگاه