ای به فدایت همه جان جهان
خاك رهت سرمهی افلاكیان
وصلهی بر جامهی تو جان من
بخیهی آن رشتهی ایمان من
دور فلك حلقهی خلخال توست
عرش برین زیر پر و بال توست
لطف تو كز عالم بالا رسید
مائده بر مادر عیسی رسید
پاسخ «أنّی لكِ هذا» تویی
نزد خداوند تعالی تویی
خانهی تو حسرت جنت شده
مائده از مطبخ تو آمده
خوشهای از گندم احساس تو
آرد شده در دل دستاس تو
خردهی نانی كه ز دستت فتاد
نان وسط سفرهی هستی نهاد
شمس بود ذرهی در كوی تو
بال گرفت از پر جادوی تو
عرش خدا را كه تویی قائمه
از چه شدی خاكنشین فاطمه
منت حق بود كه بر ما رسید
روح تو را بر همه عالم دمید
تا كه نماز تو رقم میخورد
حركت افلاك به هم میخورد
خیل ملك كرده فلك را رها
تا كه ببینند نماز تو را
شاعر:محمود کریمی
- شنبه
- 9
- دی
- 1391
- ساعت
- 8:23
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه