کربلا سوز و عطش فریاد و واویلا حسین
لشکری تا منتها در روبرو تنها حسین
یک طرف آل امیه یک طرف آل علی
آن طرف ظلمت فقط نور است در آنجا حسین
آن طرف چنگ است ودف شیپوروطبل وهمهمه
این طرف اطفال مضطر ورد لبها یا حسین
آن طرف قومی ستمگر جملگی مست از غرور
این طرف لب تشنگان همراه با آنها حسین
کربلا درکربلا در آسمان خورشید هم
مانده حیران درعجب از غیرت مولا حسین
ذکر یا رب یا ربش پیچیده در دشت بلا
در شهامت در رشادت هست بی همتا حسین
کعب نیزه تیغ و پیکان جمله ی شمشیرها
روی دست ظالمان در روبرو امّا حسین
خسته تشنه گشته زخمی پیکرش غرقاب خون
نیمه جان و دلشکسته مانده در صحرا حسین
زینب است و غربت است و کربلای پر بلا
مانده تنها بار الاها در دل اعدا حسین
تلّ زینب زینب است و بر لبش امّن یجیب
مانده تنها بی برادر روز عاشورا حسین
کودکان چشم انتظار در میان قتلگاه
بر زمین افتاده یارب زاده ی زهرا حسین
زینب است این آنکه می بیند برادر را چنین
غرق خون افتاده گویا دردل دریا حسین
- دوشنبه
- 31
- خرداد
- 1400
- ساعت
- 17:47
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
سید ناصر ولائی زنجانی
ارسال دیدگاه