شیرخواره کودکم کمتر به مادر ناز کن
من فدای چشم تو چشمان خود را باز کن
ای به قربان تو مادر مادرت را کن خطاب
این منم مادر،عزیزدل،کنیز تو رباب
خنده زن یا گریه کن ای نازنینم اصغرم
نوگل شش ماهه ی من ای گل نیلوفرم
گرنباشی در کنارم بی تو من پژمرده ام
یک شبی گر بی تو باشم قبل از آن شب مرده ام
لا،لالایی، لا،لالایی، لا،لالایی،لالالا
مادرت هرگز مبادا که شود از تو جدا
کودک شش ماهه ی من ای علیّ اصغرم
ترسم از اینکه نباشی لحظه ای را در برم
میرود عباس عمویت آورد آب از فرات
می دهدبا مشک آبش تشنه کامان را نجات
لا،لالایی، لا،لالایی، لا،لالایی،اصغرم
دل غمینم، ای امیدم،دلشکسته مادرم
ای تمام خاطراتم ای تو ای آیینه ام
نه تو در گهواره آرامی نه روی سینه ام
ای تو عطشان ای تو عطشان کی شوی سیراب آب
گریه کم کن جان مادر نازنین من بخواب
- دوشنبه
- 31
- خرداد
- 1400
- ساعت
- 17:56
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
سید ناصر ولائی زنجانی
ارسال دیدگاه