بند اول ؛
یعنی برای تو نبود سهمی از این آب فرات
هنوز جلو چشم منه عزیز من خندیدنات
ای
رو نیزه دیدم گلم رو پرپر
چجوری آروم بگیرم منم یه مادر
نیزه کجا و این سر کوچیک
داغ تو آتشیم زده علی اصغر
حالا فقط لالایی میگم شاید روی نیزه بخوابی
به کی بگم که تورو کشتن بخاطر جرعه ی آبی
بند دوم ؛
هر کی تورو دیده میگه وای به حال مادرش
هر کی منو دیده میگه یعنی چی اومده سرش
ای
الهی که خیر نبینه دشمن
مخصوصا حرمله که داغ رو دله من
چقدر منو زد با اون کمونی
که تیر اون کرده جدا سرت رو ازتن
خیلی دلم رو زده آتیش هرکسی که خندیده مادر
حرمله با تیر سه شعبه میگن سرت رو چیده مادر
- سه شنبه
- 4
- مهر
- 1402
- ساعت
- 21:28
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
کربلایی محسن پور جهانگیر
ارسال دیدگاه