شب کوچ همای قاف دین است
همان مردی که مظهر بر یقین است
بنال ای دیدة غمدیدة من
عدالت با علی دفن زمین است
خدایا کافری شق القمر کرد
عزادار علی روح الامین است
حسین امشب بود گریان بابا
حسن در این مصیبت دلغمین است
علی آن مظهر داد و عدالت
میان بستر ازآن ضرب کین است
گهی درحال غش گاهی به صحبت
دگر ترک جهان بر او یقین است
یتیمان را کند هردم سفارش
علی ازغصة آنها حزین است
یتیم کوفه دارد شیر در دست
سرش خونین امیر المومنین است
- سه شنبه
- 1
- تیر
- 1400
- ساعت
- 18:26
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
سید ناصر ولائی زنجانی
ارسال دیدگاه