کنون حسین تو نشسته پهلویت
کند نظر این دم به خون گیسویت
توکشتة عدل و عدالتی مولا
کند کنون زینب نظاره بر رویت
دراین طرف زینب درآن طرف کلثوم
زپشت سرعباس نگه کند مظلوم
حسن شده گریان حسین پریشان است
تمام یارانت زغصه نالانند
کنون زجسم او جدا شده جانش
به سر زند شیعه که رفته جانانش
ز جنت الا علی روان شده زهرا
که با سر زخمی علی است مهمانش
زدیده ها بارد سر اشک غم امشب
یتیمها دارند زغم فغان بر لب
کجاست ای مادر کسی که می آورد
ز نان و از خرما برای ما هر شب
ولایی ای مولا زد از ولایت دم
بکویت آمد تا شود شریک غم
بسوزد از این غم دل همه عالم
چه می شود بر ما نظر کنی یک دم
فدای تو مولا شوی رضا از ما فدای تو مولا
فدای تو مولا فدای تو مولا
- سه شنبه
- 1
- تیر
- 1400
- ساعت
- 18:31
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
سید ناصر ولائی زنجانی
ارسال دیدگاه