درخت صبر دیگر بر ندارد
از امشب مرتضی یاور ندارد
حسین اشکش شده از دیده جاری
که مادر روح در پیکر ندارد
حسن گوید مرو مادر ز خانه
ز مادر دیده یکدم بر ندارد
بگو فضّه بگیر از دست زینب
که این دختر دگر مادر ندارد
شده کلثوم امشب پر شکسته
ز پا افتاده بال و پر ندارد
تنش زخمی شده زهرا چه خاموش
که از بستر دگر سر بر ندارد
امیر المومنین آرامشش رفت
دگر آرام دل حیدر ندارد
ولائی گریه کن در سوگ مادر
که این غم چاره ای دیگر ندارد
- چهارشنبه
- 2
- تیر
- 1400
- ساعت
- 11:22
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
سید ناصر ولائی زنجانی
ارسال دیدگاه