اي عشق تو عشق ناب عباس
وي لطف تو بي حساب عباس
همواره اميرنفس بودي
كردي چو ورا جواب عباس
پيوسته شود دعا در اين باب
بالطف تومستجاب عباس
بوسد ز دو دست و پايت افلاك
اي زادۀ بو تراب عباس
بر کرب و بلا خدا نفرمود
همکفو تو انتخاب عباس
برعلم نبي عليست چون در
عشق است حسين و باب عباس
سردار دلير پاكبازان
سرلشكر انقلاب عباس
عاجز زبيان و شرح مدحت
صد دفتر و صد كتاب عباس
برفضل و ادب پدر توهستي
اي بندۀ خوش مآب عباس
باياد لبان تشنه رفتي
تاآب چه با شتاب عباس
خشكيده لبت گذشتي از آب
شرمنده شد از تو آب عباس
دستان توشد جدا در اين راه
سر زد زدل التهاب عباس
تا مشك تو شد چو اشك جاري
شد خانۀ دل خراب عباس
برتشنۀ منتظر به مشكت
شد آب دگر سراب عباس
پيشاني ات از عمود بشكست
جاري شد از آن گلاب عباس
آن خون سر تو بود درچشم؟
ياخون دل رباب عباس؟؟؟
آن راوي دشت كربلا گفت:
افتاد چو از عقاب عباس
روكرد بسوي خيمۀشاه
بنمود ورا خطاب عباس:
درياب برادرت برادر
در لحظهء اضطراب عباس
درياي كرم توآبِ موّاج
درپيش تو چون حباب عباس
هرلحظه به دست توست چشمش
چون ماه بر آفتاب عباس
خواهد كه ببيندآن جمالت
يك مرتبه بي نقاب عباس
صدجان به فداي تو . ندارد
هرگز به غم تو تاب عباس
از ديدن كودكان عطشان
افتاد به پيچ و تاب عباس
يك مشت به كف گرفت از آب
بنمود برآن عتاب عباس
محروم شد از تو شهريارم
زين غصه كشد عذاب عباس
هيهات بنوشد از تو سقّا
لب را نزند به آب عباس
بنوشت به لوح دل ولايي
اي دل ز غمت كباب عباس
در روز جزا ز دست ما گير
در روز غم از حساب عباس
- پنج شنبه
- 3
- تیر
- 1400
- ساعت
- 10:40
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
سید ناصر ولائی زنجانی
ارسال دیدگاه