• دوشنبه 3 دی 03


اشعار شهادت امام حسن (ع) ( چکید اشک دو چشمم به روی عکس بقیع )

1155

چکید اشک دو چشمم به روی عکس بقیع

دوباره حال و هوای زیارتی دارم

به این گدای شکسته هنوز امیدی هست

دلم خوش است شه با کرامتی دارم

فرشته های خدانوحه خوان این غربت

به گوش می رسد امشب صدای مادر تو

برای حُسن ختام دو ماه سینه زنی

نشسته حضرت جبریل پای بستر تو 

برای عرض عیادت رسیده ام آقا

سلام حضرت آقای با کرامت ها

تو از تصور من هم شکسته تر هستی

چه ساده می شکند در مدینه حرمت ها

سلام لنگر هفت آسمان٬امام خدا

پس از علی تو بر این شهر سرد تابیدی

چهل بهار پس از کوچه زندگی کردی

تو داغ مادر قامت خمیده را دیدی 

تو طفل بودی و حتی گمان نمی کردی

میان کوچه کسی هتک حرمتی بکند

به مادر که خداوند کوثرش خوانده

کسی لگد بزند یا جسارتی بکند 

به قصد خانه از این کوچه ها گذر کردید

ولی چه حیف که مادر به مقصدت نرسید

چو دستهای بزرگش به قصد سیلی رفت

"پریدی از سر جایت ولی قدت نرسید" 

زروی پوشیه زد تازه اینچنین شده است

چه خوب شد که تو آنجا مراقبش بودی

چو برق از سر مادر پرید و می افتاد

چه خوب مثل عصایی مراقبش بودی 

برای دفع بلا "و ان یکاد..." می خواندی

و ذکر مادر تو ذکر سوره ی یاسین

به روی خاک نشسته ولش نمی کردند

صدا زدی که نزن بار شیشه دارد این 

هنوز لحظه ی رفتن میان کوچه ی تنگ

تو با تمام تصاویر دردسر داری

نگاه کردم و دیدم نوشته یا زهرا(س)

به روی لخته ی خونی که از جگر داری

شاعر:عبدالحسین مخلص آبادی

 

  • شنبه
  • 9
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 15:55
  • نوشته شده توسط
  • عفاف

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران