اگر چه من گنه کارم الهی
ندارم جز در کویت پناهی
پشیمانم پشیمانم پشیمان
دهد این چشم خونبارم گواهی
الهی یا الهی یا الهی (2)
گشودی از برایم بابِ توبه
ندیدم من بجز کوی تو راهی
گناهانم زِ دریاها فُزون تَر
بَهانه خواهی و بخشی گناهی
الهی یا الهی یا الهی (2)
به کاهی کوه را بخشی تو یارب
ندارم من ولی یک پَرّ کاهی
تُهیدستم زِ طاعات و عبادات
خَجل گردَم اگر چیزی بخواهی
الهی یا الهی یا الهی (2)
کریما من عزادار حسینم
دهم کی مَنصب خود را بشاهی
امیدم گشته یارب رَخت ماتم
مگر بخشی مرا بر این سیاهی
الهی یا الهی یا الهی (2)
بِحقّ سجده ی آن شاه عطشان
لب خشکیده اش با سوز آهی
بحق آن دَمِ المَظلوم ، اصغر
زِ ما بگذر الهی ای الهی
الهی یا الهی یا الهی (2)
- یکشنبه
- 13
- تیر
- 1400
- ساعت
- 12:38
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
حاج نادر بابایی
ارسال دیدگاه