سامرا در هاله ای از ماتم است
وَز جدایی نالد و غَرق غم است
بار رفتن بسته چون اِبن الرّضا
قامت دین در فِراقِ اوخَم است
شمع عمر هادیِ امَّت خموش
این خموشی درد او را مَرهم است
باز هم از دست این نامردمان
زَهرکین و زَهر غُربت باهم است
فاطمه دارد نوای وا وَلَد
بارِشِ دُرّ دو دیده نَم نَم است
هم زمین هم آسمان نالد زغم
گوئیا نظم کَواکِب دَرهم است
(نادرا) امشب بخوان جامِع کَبیر
این دعا بر شیعیانش پرچم است
- دوشنبه
- 14
- تیر
- 1400
- ساعت
- 11:29
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
حاج نادر بابایی
ارسال دیدگاه