ای نور ولای دهمین حضرت هادی
ای رحمت حق روی زمین حضرت هادی
تو نور ولایی،تو شمس هدایی
در عالم هستی،تو امید مایی
یا حضرت هادی۴
ای آن که تو نور دل هر اهل ولایی
بنشسته ام امشب به درت همچو گدایی
مهر تو عجین با،آب و گل شیعه
لطف تو دمادم،شد شامل شیعه
یا حضرت هادی۴
از دار جهان قسمت تو گشته فقط غم
در سامره تو رنج و بلا دیده ای هر دم
نور دل حیدر،کشته شدی آخر
شیعه زند از غم،بر سینه و بر سر
یا حضرت هادی۴
ظلم و ستم دشمن دون کرده کبابت
برده است تو را دشمن دین بزم شرابت
ای یوسف زهرا،خون شد جگر تو
زد دشمن بی دین،بر دل شرر تو
یا حضرت هادی۴
آن دشمن بی دین خدا کرده دلت خون
از آن همه ظلم و ستمش گشته ای محزون
ای حیدری فطرت،ای فاطمه سیرت
از دشمن قرآن،دیده ای تو محنت
یا حضرت هادی۴
سوزد ز غم تو گل زهرا پسر تو
با گریه نشسته است گل تو به بر تو
سوزانده دل او،رنج و محن تو
زین داغ و مصیبت،گرید حسن تو
یا حضرت هادی۴
بر لب ز غم داغ شما جان حسن شد
با دست گلت پیکر تو غسل و کفن شد
از داغ تو مولی،خون شد دل عالم
سوزد حسن تو،زین غصه و ماتم
یا حضرت هادی۴
- سه شنبه
- 4
- بهمن
- 1401
- ساعت
- 9:58
- نوشته شده توسط
- فاطمه سرسخت
- شاعر:
-
رضا یعقوبیان
ارسال دیدگاه