• دوشنبه 5 آذر 03


قدم زدی و ردّ پا به من رسید

1340
1

قدم زدی و ردّ پا به من رسید
نفس کشیدی و هوا به من رسید
نیامدی، نیامدی، نیامدی
فقط بیا، بیا، بیا به من رسید
دلم بهانه ی تو را گرفت تا
همین که نوبت دعا به من رسید
فقط غروب جمعه گریه دار نیست
از انتظار روضه ها به  من رسید
تو آمدی و من تو را ندیده ام
ببین کجای ماجرا به من رسید
تمام سهمم از شما ندیدن است
ولی به جاش از شما به من رسید
هنوز هم به دیدنت امید هـست
قرار مهزیارها به من رسید
چه دوره و زمانه ی بدی شده
خودم مقـصّرم بلا به من رسید
شاعر:صابر خراسانی

  • شنبه
  • 9
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 14:58
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران