یک جرعه غزل ناب
عیدقربان
عیدبنده گی
عید قربان بنده گی کامل شدست
عارف از این راه صاحبدل شدست
با نفسهای خلیل بت شکن
سحر شیطان لعین باطل شدست
(بنده گی کن تا که سلطانت کنند)
باصبوری بوده این حاصل شدست
کشتی بی ناخدا ره گم کند
ناخدا باشد سوی ساحل شدست
هر که نفس بت صف را نشکند
کارهایش در جهان مشکل شدست
با کلیمش طور سینا کامل است
این تکامل حاصلش در(چل) شدست
چله در چله برای وصل دوست
عاشق از این ره به حق واصل شدست
عیدبنده گی
عید قربان بنده گی کامل شدست
عارف از این راه صاحبدل شدست
با نفسهای خلیل بت شکن
سحر شیطان لعین باطل شدست
(بنده گی کن تا که سلطانت کنند)
باصبوری بوده این حاصل شدست
کشتی بی ناخدا ره گم کند
ناخدا باشد سوی ساحل شدست
هر که نفس بت صف را نشکند
کارهایش در جهان مشکل شدست
با کلیمش طور سینا کامل است
این تکامل حاصلش در(چل) شدست
چله در چله برای وصل دوست
عاشق از این ره به حق واصل شدست
- چهارشنبه
- 30
- تیر
- 1400
- ساعت
- 18:6
- نوشته شده توسط
- م-مطلق
- شاعر:
-
مرتضی محمودپور
ارسال دیدگاه