ای رسول مدنی وی سبب دانش ما
زینت پنج تن و علت و پیدایش ما
ایکه در کعبۀ دل قبلۀ حاجاتی تو
مهر تو پاک کند لکۀ آلایش ما
محرم راز خدا اشرف مخلوقاتی
بسته بر طرۀ تو زینت و پیرایش ما
وی بخوبی همه آیات خدا را مظهر
سایۀ لطف تو سرمایۀ آسایش ما
پیرو مکتب توحید تو چون میباشیم
مثل خورشید جهانتاب بود تابش ما
چونکه از نکهت انفاس تو برخورداریم
در فضیلت به مسیحا سزد افزایش ما
آخر این بارقۀ عشق تو رسوایم کرد
بخت بین تا بکجا میبردش بالش ما
نه من دل شده تنها ز غمت غمگینم
ملکوت آمده در زمزمۀ خواهش ما
مضطرب حال مگردان دل بی سامان را
ای سبب ساز صفای دل و آرایش ما
نا امیدم مکن ای شعشۀ لطف ازل
چون طریق تو بود موجب بخشایش ما
جان بقربان تو ای ماحصل چشمۀ نوش
از شمیم نفست فاش نشد فاحش ما
روشن از پرتو نورت همه آفاق جلی
ای که در مدح تو قاصر قلم دانش ما
وصف اوصاف تو هر چند «صفا» ساده نوشت
چونکه زین بیش نشد در خور گنجایش ما
- یکشنبه
- 3
- مرداد
- 1400
- ساعت
- 17:24
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
حاج ناصر تبسمی اردبیلی
ارسال دیدگاه