ای گل نرگس جهان گشته غزلخوان تو
رقص کنان آمده کبک به ایوان تو
زهره و ناهید را در عجب انداخته
شعشعۀ طالع روی فروزان تو
برگ گلی هر طرف عطر فشانی کند
لطف جنان یافته ساحت ایوان تو
عرشی و فرشی سرود نرجس خاتون را
باد مبارک قدم نو رس دامان تو
باد صبا مژدۀ مقدمت آورد و گفت
وصف شکوه رخت دولت امکان تو
یاسمن و نسترن سوسن و گلبرگ و یاس
برگ شقایق کشد منّت احسان تو
موج امید آورد صبح نسیم سحر
می دمد هر سال چون نیمۀ شعبان تو
بخت بر او کرده رو هر که زیارت کند
صورت زیباتر از صورت ریحان تو
این همه خوان نعم کرده میسّر خدا
خاطر تنها گل چهرۀ خندان تو
کُحل بصر می کند گرد قدومت همه
پرده براندازد ار لعبت پنهان تو
وصل تو شیرین کند تلخی ایّام را
کی به سر آید دلا صحبت هجران تو
اهل ولا می کشد حسرت روی مه ات
رنجه بفرما قدم ای همه قربان تو
کشور ایران همه فخر فروشی کند
گر تو شوی میزبان ما همه مهمان تو
خسته دلان را تویی روح فزا روح بخش
شهد و شکر بارد از صورت خوش الحان تو
پای ز ره ماند اگر سر بکند پیشواز
جرعه کشان می ساغر دستان تو
بسته به هر طره ات کوی به کوی جهان
سکّه بنامت فقط می زند ایران تو
سود نبخشید حیف قول و غزل ها «صفا»
یار نیامد سر دیدۀ گریان تو
نوکر عاصی اگر غصّۀ حرمان کشد
پس به کجا می رود رأفت شایان تو
- یکشنبه
- 3
- مرداد
- 1400
- ساعت
- 17:44
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
حاج ناصر تبسمی اردبیلی
ارسال دیدگاه