السّلام ای شهریار عالم امکان علی
السّلام ای دادیار محشر و دیوان علی
السّلام ای سینه ات کنز خفیات خدا
السّلام ای راستگو رهبر بهین انسان علی
السّلام ای عرش و فرش و لوح را فرمانروا
ای مدیر کائنات و گردش دوران علی
شمس هم بی اذن تو هرگز نمی آید برون
ماه از نور رخ تو میشود تابان علی
آب و باد و سیل و طوفان و خروشان بحرها
در جلال بی مثالت گشته اند حیران علی
آدم و حوّا خلاص از غصّه با لطف تو شد
نوح را حتّی رهانیدی تو از طوفان علی
روزی از گهواره مادر را رهانی از خطر
میخورد جام اَجل از تیغ تو ثعبان علی
از کرامات تو ابراهیم خلیل الّه شد
آتش نمرود را کردی بر او رضوان علی
خضر با الیاس سرگردان پی آب حیات
این معمّا هم تو کردی لاجرم آسان علی
بسته بودند حضرت عیسی بن مریم را بدار
گفت یا حیدر زدودی از دلش حرمان علی
من کی ام در وصف حال تو قلم فرسا شوم
وصف تو بنموده ذات حق به صد برهان علی
دامنت بگرفته اینک مثل اسکندر صفا
از دل ظلمت نشانم ده ره خوبان علی
سالها باشد اسیر عشق عالمگیرتم
جان زهرایت به بخشایم سر و سامان علی
گر تو خواهی کاه را چون کوه می بخشی قوا
یک نظر بر هر که اندازی شود سلمان علی
نوکری بی آبرویم از تو جویم آبرو
روز محشر دست از من از شما دامان علی
گفت اَلحقُّ مَعَ الحیدر نبی در شأن تو
کرده تأیید کلام وی حق سبحان علی
عقل در این حادثه حیران و من سردرگمم
آن شقی جرأت چه سان کرده بر آن خسران علی
ابن ملجم را نیامرزد خدای لم یزل
آتش اندر قلب ما زد کینه ی شیطان علی
حیدر صفدر نماز صبح را میکرد ادا
ناگهان دیدند در خون خودش غلطان علی
سر ز ضرب تیغ ملعون ابن ملجم شد شکست
جبرئیل قتل العلی میگفت زهرا جان علی
مجتبی آمد پدر را غرق در خونش بدید
بر سر و سینه میزد وای و وا گویان علی
گاه با گریه صدا میزد حسین جانم بیا
بین که افتاده چه سان در آتش سوزان علی
راستین رهبر که در عدل و عدالت دفن شد
پاسدار دین فدا شد در ره ایمان علی
تا قیامت گر هزاران آید همنام علی
کی یکی باشد تو را هم خصلت و همسان علی
آن علی خالص امانتدار بیت المال بود
آسمانی بود چون آن ناطق قرآن علی
نی به خویش و اقربا بخشیدنی بر دشمنان
حاش بر کذاب و سارق مینمود احسان علی
چشم پوشی از خطای هیچ غارتگر نکرد
تا دم مرگ از خدا برده فقط فرمان علی
خانه زاد کعبه در مسجد به قربانگاه رفت
جلوت شق القمر بنمود بر اعوان علی
زینبین فاطمه گشتند خونبار پدر
رفت میگفتند بر زهرای خود مهمان علی
در نجف خوابیده او هم انتظار مهدی اش
چشم در راه پسر با محنت هجران علی
- یکشنبه
- 3
- مرداد
- 1400
- ساعت
- 22:22
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
حاج ناصر تبسمی اردبیلی
ارسال دیدگاه