حالِ خوبِ من تویی، این حال را از من نگیر
با تو خوشبختم، همین اقبال را از من نگیر
ای صدای عاشقی!، این حنجره نذرِ تو باد
اینهمه فریاد و داد و قال را از من نگیر
در دو دنیا، من فقط دلخوش به احسانِ توام
افتخارِ نوکری، این شال را از من نگیر
این دلم دارد فقط شورِ محرم میزند
جانِ زهرا روزیِ امسال را از من نگیر
با همین اشکِ روان پر میزنم تا کربلا
مرحمت کن! این پر و این بال را از من نگیر
هرچه میخواهی بگیر از من، ولی ای با وفا!
گریههای روضهی گودال را از من نگیر
- سه شنبه
- 12
- مرداد
- 1400
- ساعت
- 14:18
- نوشته شده توسط
- محدثه محمدی
- شاعر:
-
عادل حسین قربان
ارسال دیدگاه