بسته ام احرامِ غم را کاش امدادم کنی
کاش از سستی در آری و تو فریادم کنی
آمدم تا که عزادارت شوم ای تشنه لب
از تو می خواهم فقط اربابِ دل،یادم کنی
در وجودم رخنه کرده معصیت های زیاد
کاش تخریبم نموده باز بنیادم کنی
باز دلتنگی سراغم آمده کاری بکن
با براتِ کربلایی کاش دلشادم کنی
از فراقِ نینوا بدجور پاشیدم حسین
دعوتم کن کاش با دعوت تو آبادم کنی
نا امیدم از خودم امّا سرانجام آمدم
بسته ام احرامِ غم را کاش امدادم کنی
- پنج شنبه
- 14
- مرداد
- 1400
- ساعت
- 12:51
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
محسن راحت حق
ارسال دیدگاه