کینه ها داشتند از کوچه و پُر کار شدند
تا که دیدند حسن زاده بُود هار شدند
ابتدا دور گرفتند.... که جایی نرود...
وَ سپس تیغ کشیده همه قدّار شدند
تا نَفَس بود زدند و نفسش بند آمد..
خاطره آسوده شدند و پی آزار شدند
نعل ها آمدند و خُرد نمودند تنش
باز احیاگر عکسِ در و دیوار شدند
کربلا مثلِ مدینه شد و ارباب شکست
صحنه ها در نظرِ شاه چنان خار شدند
- جمعه
- 15
- مرداد
- 1400
- ساعت
- 18:20
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
محسن راحت حق
ارسال دیدگاه