هرزمان خوردم زمین کردم صدایت یاحسین
آمدی برداد من جانم فدایت یاحسین
شد نصیبم افتخار نوکری بردرگهه ات
کن نظر برنوکر بی ادّعایت یاحسین
ای عزیز فاطمه من زنده ام با نام تو
کی زدل بیرون رود حال وهوایت یاحسین
گرچه لایق نیستم امّا تو مولا لایقی
یک نظر کن بردل زار گدایت یاحسین
تو وفاداری یقین من بی وفا بودم ولی
روسیاهم ای به قربان وفایت یاحسین
حاجتی دارم نگاهم کن ایا صاحب کرم
آمدم بر درگهه مشگل گشایت یاحسین
ای امید بی پناهان بی پناهم در جهان
گشته ام همواره محتاج دعایت یاحسین
ای طبیب دردمندان درد دل را کن دوا
تا که هستم ساکن دارلاشفایت یاحسین
عالمی را درد بی درمان گرفته کن نظر
گر بخواهی میکند یاری خدایت یاحسین
سالها چون نوکری دربار تو تیموری ام
شامل حالم بُود لطف وعطایت یاحسین
- جمعه
- 15
- مرداد
- 1400
- ساعت
- 21:31
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
علی تیموری
ارسال دیدگاه