آخر بیایم غرقِ در غم با چه رویی؟!
گریان شوَم با اهل عالم، با چه رویی؟!
هر شب کنار مادرِ صاحب-عزایت
بنشینم و ماتم بگیرم با چه رویی؟!
آخر بپوشم باز همراهِ ملائک
پیراهنِ مشکی دمادم، با چه رویی؟!
سخت است، خیلی سخت! بنشینم به روضه
با اشک بی مقدار و نم نم، با چه رویی؟!-
-با چشم های بی حیا گریه کنم باز
در کنج هیئت ها محرّم با چه رویی؟!
با این زبانِ هرزه، با این دل چگونه
پای علم روضه بخوانم با چه رویی؟!
امسال هم با توبه های وصله پینه
آخر بیایم پای پرچم با چه رویی؟!
من زخمیِ نفْسم؛ میایم روضه امّا...
ماندم بگیرم باز مرهم با چه رویی؟!
- شنبه
- 16
- مرداد
- 1400
- ساعت
- 1:45
- نوشته شده توسط
- مرضیه عاطفی
- شاعر:
-
مرضیه عاطفی
ارسال دیدگاه