زمینه / زمزمه شب اول
برگرد نیا کوفه پر نیرنگه
برگرد کوچه هاشون خیلی تنگه
برگرد نیا اینجا معدن سنگه
برگرد آقا من بی کست شدم دلواپست دلواپست شدم
شب گردم و و تنهام من مونس دردم ماهه
شرمندتم ای ارباب مسلم تو رو سیاهه
برگرد و نیا آقا اینجا کسی با وفا نیست
برگرد و نیا آقا کوفه جای زن ها نیست
واویلا واویلا
برگرد دل اینا پر از کینه س
تویه دلشون بغض دیرینه س
اینجا حرف خلخال های مدینه س
رو سر من غم میباره. جسمم میره رو قناره
با نیزه شده از من تویه کوفه استقبال
با نیزه تورو ارباب قطعاً میبرن از حال
من دیدم و میدونم با نیزه که شی بی حال
وقتی تک و تنهایی چی میگذره تو گودال
واویلا واویلا
سخته که بشی تو آخر تنها
تنها بی علی اکبر و سقا
آخر بمونی تو چنگ گرگا
میمونه رو خاکا تنت. غارت میشه پیرهنت
تو ، تو فکر منو من از غم تو در تب
دلواپسم ای ارباب بعد از تو برا زینب
رحمی که نکرد کوفه با حال دلم یکبار
رد میشه بی تو زینب از کوچه و از بازار
واویلا واویلا
- شنبه
- 16
- مرداد
- 1400
- ساعت
- 10:41
- نوشته شده توسط
- زائر
- شاعر:
-
رامین برومند
ارسال دیدگاه