• دوشنبه 5 آذر 03

 محمد جواد پرچمی

شعر امام رضا ( ع) ( اي كه چون من هزارها داري )

3342
3

 اي كه چون من هزارها داري
آسماني پُر از دعا داري
دستهايم دخيلتان هستند
بسكه دستِ گره گشا داري
از گدا هم كريم ميسازي
بسكه اعجاز كيميا داري
من هواي تورا به سر دارم
تو هواي دلِ مرا داري
هرچه بيمار هم بيايد باز
تو برايِ همه دوا داري
دلشكسته كسي به من ميگفت:
خوش به حالت امام رضا داري
 در ِ اين خانه را زدم عشق است
كفتر جلدِ مشهدم عشق است
ما نديديم بام از اين بهتر
هيچ جا احترام از اين بهتر
آهوي دام ِ آهويت هستم
نيست صياد و دام از اين بهتر
از تهِ دل سلام همسايه
اي سلام اَلْسلام از اين بهتر
با جُزامي ، غلام ، همسفره
من نديدم مرام از اين بهتر
برتر از حاكمي ، سليمانيست
تو بگو كه كدام از اين بهتر
نوكر خانه ي تو باشم من
كه نباشد مقام از اين بهتر
 غير نوكر شدن چه ميخواهم؟
جز كبوتر شدن چه ميخواهم؟
 باز دارم به سر هواي ضريح
دل من تنگ شد براي ضريح
دوست دارم رها شوم از خود
در ميان سر و صداي ضريح
دستهايِ پر از تمنايي
ميخورد رويِ حلقه هاي ضريح
ميشود خوبتر خدا را ديد
در همان يا رضا رضاي ضريح
واجب است به هر عاشق
سجده ي شكر پيش پاي ضريح
حرم ثامن الحجج رفتم
ميليون مرتبه به حج رفتم
اشك با من سرود غم با تو
نوحه ي گريه دار و دَم با تو
گفتن شعر ِ روضه ها با من
جلوه دادن به محتشم با تو
ناله از دل زدن بُوَد با من
كربلا كردن دلم با تو
گذري كن شبي به روضه ي ما
چشم با اين گدا، قدم با تو
دست با من ، به سر زدن با من
زدن ِخيمه و علم با تو
روضه خواندن براي تو با من
گريه هاي مُحَرمم با تو
روضه خواندي تو اي امام غريب
جَدِّ ما تشنه بود يَابنَ شبيب
 جَدِّ مارا سوارها كشتند
بين گودال بارها كشتند
جَدِّ ما يك نفر ولي اورا
لشگري از هزارها كشتند
نعل ها گرد و خاك ميكردند
جَدِّ مارا غبارها كشتند
خواهرش را پس از بريدن سر
خنده ي نيزه دارها كشتند
 واي از عصر ِ روز ِ دهم
واي از ضربه ي دوازدهم

  • دوشنبه
  • 11
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 15:24
  • نوشته شده توسط
  • feiz

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران