از دست روزگار دلم پرشکایت است
هرجای پیکرتو خودش صد مصیبت است
گیرم نشد که آب برایم بیاوری
سعیت قبول !ساقی من اصل نیت است
دلواپس نگاه حرم بر تنت نباش
از خیمه تا به علقمه خیلی مسافت است
یک جای سالم از سرتو تا به پا نماند
از زخم روی جسم تو اصلا رقابت است
باجنگ تن به تن که حریفت نمیشدند
باران تیر روی تنت از شجاعت است
چشمت زدند خوش قد و بالای خیمه ها
داغ دلم شکستن این قد و قامت است
پشت و پناه اهل حرم یک نظر ببین
زینب دگر بدون تو فکر اسارت است
- یکشنبه
- 17
- مرداد
- 1400
- ساعت
- 9:3
- نوشته شده توسط
- محدثه محمدی
- شاعر:
-
سید پوریا هاشمی
ارسال دیدگاه