• دوشنبه 3 دی 03


اشعار مرثیه امام حسن(ع) ( الا دم تو مسيح دعا امام حسن )

1489

الا دم تو مسيح دعا امام حسن
رخت جمال جميل خدا امام حسن
امام دوم و فرزند اول زهرا
تمام اهل کسا در کسا امام حسن
حَسن‌ جمال و حَسن‌ خصلت و حَسن ‌طينت
تويي تويي حسن مجتبي امام حسن
خدا به حسن تو و صنع خويش تحسين کرد
چو آفريد جمال تو را امام حسن
عجيب نيست اگر انبيا به حشر، تو را
صدا زنند و بگويند يا امام حسن
به ماه عارض و لعل لب تو گل کرده
هماره جاي لب مصطفي امام حسن
زيارت حرمت را به کعبه نفروشم
که اين معامله باشد خطا امام حسن
غريب خانه ‌اي و جن و انس و حور و ملک
شدند با کرمت آشنا امام حسن
هزار بار سرم را جدا کنند ز تن
اگر دلم ز تو گردد جدا امام حسن
اگر چه روز قيامت دو دست من خالي‌ است
دل من است و ولاي شما امام حسن
به خاک پاک تو و جنّت‌ البقيع، قسم
بود مزار تو در قلب ما امام حسن
به خلق‌ و خوي و به صبر و عنايت و کرمت
دلم پر است ز مهر شما امام حسن
به صلح سبز تو نازم که گر نبود، نبود
قيام سرخ شهِ کربلا امام حسن
شهادت تو در ايام کودکي رخ داد
مغيره کشت تو را از جفا امام حسن
جنازه ‌ات هدف تير شد ولي ديگر
کنار قبر پيمبر چرا؟ امام حسن
سلام ما همه بر بردباري عباس
که صبر کرد در اين ماجرا امام حسن
گهي به تيغ و گهي تير و گاه زهر ستم
چه خوب حق شما شد ادا امام حسن
تن تو کاش چو زهرا شبانه مي‌ شد دفن
کنار قبر رسول خدا امام حسن
چراغ قبر تو ماه و ستارگان شده‌ اند
گرفته‌ اند برايت عزا امام حسن
براي غير شما خاندان اگر گريم
خدا مباد ز اشکم رضا امام حسن
بگير از کرم خويش دست «ميثم» را
که در صراط نيفتد ز پا امام حسن
شاعر:سازگار

  • دوشنبه
  • 11
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 15:44
  • نوشته شده توسط
  • عفاف

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران