بیچاره دستی که گدای مجتبی نیست
یا آن سری که خاک پای مجتبی نیست
بر گریه ی زهرا قسم مدیون زهراست
چشمی که گریان عزای مجتبی نیست
وقتی سکوتش این همه محشر بپا کرد
دیگر نیازی به صدای مجتبی نیست
در کربلا هر چند با دقت بگردی
چیزی به جز عشق و صفای مجتبی نیست
کرب و بلا با آن همه داغ و مصیبت
هم پایه ی درد و بلای مجتبی نیست
طوری تمام هستیش وقف حسین شد
انگار قاسم هم برای مجتبی نیست
او جای خود دارد در این دنیا مجال
رزم آوری بچه های مجتبی نیست
یا اهل العالم ما گدای مجتبائیم
ما خاک پای خاک پای مجتبائیم
آیا شده بال و پرت افتاده باشد ؟
در گوشه ای از بسترت افتاده باشد ؟
آیا شده مرد جمل باشی و اما
مانند برگی پیکرت افتاده باشد ؟
آیا شده در لحظه های آخرینت
چشمت به چشم خواهرت افتاده باشد ؟
من شک ندارم که عروس فاطمه نیست
وقتی به جان همسرت افتاده باشد
آیا شده سجاده ات هنگام غارت
دست سپاه و لشگرت افتاده باشد ؟
مظلوم و تنها و غریب عالمین است
گریه کن غمهای این بی کس حسین است
شاعر : استاد علی اکبر لطیفیان
- دوشنبه
- 11
- دی
- 1391
- ساعت
- 17:15
- نوشته شده توسط
- عفاف
- شاعر:
-
علی اکبر لطیفیان
ارسال دیدگاه