هنگامهٔ تولد پنجم امام ماست
یا عید باشکوه امام همام ماست
امشب شب سرور همه عاشقان اوست
آوازهٔ بلند دل من از آن اوست
امشب خود مدینه پر از نور سرمدی است
یعنی گل از عصارهٔ باغ محمدی است
این روشنی ز ماه رجب گشته آشکار
چون آفتاب آه عجب گشته آشکار
چشمی گشود بر رخ ما باقرالعلوم
روشن چراغ ارض و سما باقر العلوم
آمد ولی رب الاحد پاسدار دین
یعنی نو آور و خلف زین العابدین
میلاد با سعادت سلطان مشرقین
نوباوهٔ مبارک خوش مقدم حسین
آیینهٔ صفات حق کردگار ماست
روشنگر خلایق عالم نگار ماست
نامش ز نام نامی ختم پیمبر است
با ذکر آن لبان پر از مشگ و عنبر است
اندر فراز علم که او پر گشوده است
کز عالمان دهر سر از سر گشوده است
جعفر ز آب چشمهٔ او سرکشیده است
از علم او به هر در دیگر کشیده است
باقر شنید لفظ بلا للولا بگفت
هر جا نشست خاطرهٔ کربلا بگفت
از کوفه و دیار خطرناک شام شوم
وز قصهٔ یزید و یا از سفیر روم
گفتار او چنین و چنان بود آن زمان
مردان با وقار خدا داد تشنه جان
گفتا چنین"امینی" مداح و نوحه خوان
نامش بلند مفترض الاطاعه جاودان
- یکشنبه
- 24
- مرداد
- 1400
- ساعت
- 13:42
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
ارسال دیدگاه