یا ابوفاضل
تا که بودی بین ما آرام می کردی دلم
ای برادر بوده ای حلال کل مشکلم
یا ابوفاضل بود جای تو خالی بین ما
می زند داغ فراق تو شرر برحاصلم
یابن حیدر بوده ای تو افتخار زینبت
هز زمان بودست الطاف تو جانا شاملم
نیستی تو دشمنان ما جری تر گشته اند
طعنه ها و خنده ها می گردد آخر قاتلم
یادم آید روز اول را که اینجا آمدیم
تو کمک کردی که پایین آوری از محملم
نیستی دارند زینب را اسارت می برند
ماندهام تنها نباشد محرمی در محفلم
شعر:اسماعیل تقوایی
- چهارشنبه
- 27
- مرداد
- 1400
- ساعت
- 1:31
- نوشته شده توسط
- اسماعیل تقوائی
- شاعر:
-
اسماعیل تقوایی
ارسال دیدگاه