◾نوحه سینه زنی
◾حرکت کاروان به کوفه
◾بنداول
ای برادر حسین جان خیز و بنگر به حالم
کن نظاره ز نیزه بین که بشکسته بالم
سوی کوفه روانم
ای تو آرام جانم (۲)
من اسیرم اسیرم(۳)
◾بنددوم
گرچه دل گشته هردم ای حسین جان اسیرت
گو چه گویم جواب کودکان صغیرت
بسته شد هر دو دستم
من اسیر تو هستم(۲)
من اسیرم اسیرم(۳)
◾بندسوم
ناقه ی بی جهازم شاهد غربتم شد
باتو بودن به هرجا باعث شوکتم شد
ماه شبهای زینب
ای هوادار زینب(۲)
من اسیرم اسیرم(۳)
- یکشنبه
- 31
- مرداد
- 1400
- ساعت
- 16:25
- نوشته شده توسط
- م-مطلق
- شاعر:
-
مرتضی محمودپور
ارسال دیدگاه