حسن از آب می نالید ، حسین از قحطی آب
یکی را سینه سوزانید ، یکی را کرده بی تاب
امان از آب زهرین ، امان از آب نایاب
******
دو نور دیده ی زهرای اطهر
دو سروِ باوقار باغ حیدر
زده تقدیرِ هر یک را به نوعی
زمانه با نَم آبی مقدّر
دو ماه عالم آرای امامت
دو نورِ سبزِ صحرای قیامت
یکی می نالد از نوشیدن آب
یکی از قحطی این گوهر ناب
یکی را سینه سوزانید ، یکی را کرده بی تاب
حسن از آب می نالید ، حسین از قحطی آب
*****
حسن با خوردن آبی فدا شد
از این رو پایه ساز نینوا شد
حسین خود شاه دشت کربلا شد
لبِ تشنه سرش ازتن جدا شد
دو ماه عالم آرای امامت
دو نورِ سبزِ صحرای قیامت
یکی می نالد از نوشیدن آب
یکی از قحطی این گوهر ناب
یکی را سینه سوزانید ، یکی را کرده بی تاب
حسن از آب می نالید ، حسین از قحطی آب
******
دو نخل سبز بستان محمّد
دو مهتاب شبستان محمّد
به روز و شب نوازش دیده اند با
سر انگشتان دستان محمّد
دو ماه عالم آرای امامت
دو نورِ سبزِ صحرای قیامت
یکی می نالد از نوشیدن آب
یکی از قحطی این گوهر ناب
یکی را سینه سوزانید ، یکی را کرده بی تاب
حسن از آب می نالید ، حسین از قحطی آب
******
حسن زهر جفا را سر کشیده
غریبانه زِ خانه پر کشیده
حسین با خون سُرخش در غریبی
همای دل ، سوی دلبر کشیده
دو ماه عالم آرای امامت
دو نورِ سبزِ صحرای قیامت
یکی می نالد از نوشیدن آب
یکی از قحطی این گوهر ناب
یکی را سینه سوزانید ، یکی را کرده بی تاب
حسن از آب می نالید ، حسین از قحطی آب
******
- سه شنبه
- 12
- دی
- 1391
- ساعت
- 10:4
- نوشته شده توسط
- عفاف
ارسال دیدگاه