• شنبه 3 آذر 03


در مدح حضرت علی(ع) -(من ار به قبله رو کنم، نظر به سوی او کنم)

3888
12

من ار به قبله رو کنم، نظر به سوی او کنم
اقامه صلوه را به گفتگوی او کنم 
گر از وطن سفر کنم، سفر به سوی او کنم
ز حج بیت بگذرم، طواف کوی او کنم 
کز احترام مولدش، حرم شده است محترم

الا که رحمت آیتی ز رحمت علی بود
همه کتاب انبیا، حکایت علی بود 
بهشت و هر چه اندر او عنایت علی بود
اجل نعمت خدا، ولایت علی بود
در این ولا بگو نعم، که هست اعظم نعم

شهی که از لسان او خدا کند خطاب را
به حکم او به پا کند قیامت و حساب را
به حب و بغض او دهد، ثواب را، عقاب را
منزه است از آنکه من بخوانم آن جناب را
خدیو دولت عرب، امیر کشور عجم

خدای وهم خویش را نه را کعم، نه ساجدم 
محاط فهم خویش را، نه عابدم نه حامدم 
در این عقیده و گمان نه مفتیم نه زاهدم 
خدای ظاهر از علی به باطن است شاهدم 
که من صمد ندیده ام، به جز عیان از این صنم 

شهی که از علو شان، ثنای او خدا کند
دگر مدیح ذات او چگونه ماسوا کند
نمی توان به وصف او چو عقل دیده وا کند
سزد که او به نطق خود ثنای خود ادا کند
از آنکه سر ذات او، ز غیر اوست مکتتم 

بهشت را بهشته ام، بهشت من علی بود
علیست آنکه از رخش بهشت منجلی بود
به غیر دیده داشتن، نشان احولی بود
کسیست عاشق ولی، که ناظر ولی بود
به دست دیگران دهد کلید گلشن ارم 

تو ای علی مرتضی، که نفس پاک احمدی
چو نفس پاک احمدی، ظهور ذات سرمدی
ز هر علل منزهی، ز هر خلل مجردی
به ظاهر محمدی، تو باطن محمدی
نبی به جسم ظاهرت، خطاب کرده ابن عم

وجود را، فقود را، تو خالقی، تو داوری
جمال را، جلال را، تو مظهری تو مظهری
تو نقطه ای، تو مرکزی، تو صادری، تو مصدری
تو باطنی، تو ظاهری، تو اولی تو آخری
و منک ینحج الطلب و فیک ینتهی الهمم 

تو آن تجلی حقی، که هستی است طور تو
مشارق جهان بود مطالع ظهور تو
دل (فواد) چون کند تغافل از حضور تو
که هر طرف عیان بود تجلیات نور تو
ز پرده های مختلف، به اقتضای بیش و کم

  • دوشنبه
  • 8
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 15:23
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران