اگر دست علی دست خدا نيست؟
چرا دست دگر مشکل گشا نيست؟
اگر دستی است ذات لم يزل را
به جز دست علی المرتضی نيست
يدالله است و عين الله ناظر
به جز وی محرم اسرار ما نيست
به سر خاک دو عالم آن شهی را
که اندر آستانش چون گدا نيست
به دانشگاه طبّش صد مسيحا
چو شاگردی است کورا الفِبا نيست
ز خاک آستانش چاره باشد
بر آن دردی که در عالم دوا نيست
بگو بر آن که جويد اسم اعظم
که اسمی جز علی در ماسوا نيست
بر او شايد ردای کبريائی
خدا گر نيست از او هم جدا نيست
ز اسرار علی کی باشد آگاه
کسی کو رهرو فقر و فنا نيست
علی زيتونهء ايمان و دين است
به غير از او وصیّ مصطفی نيست
علی آئينهء ذات الهی است
به هر کس اين درِ اسرا وا نيست
علی جنب خدای ذوالجلال است
به فرمان نبی چون و چرا نيست
علی قرآن ناطق، روح ايمان
به جز وی تاج دار هَل اَتی نيست
علی ميزان اعمال است بر خلق
به مدحش ابتدا و انتها نيست
علي ممدوح و مادح ربّ اعلی
بدين رتبت کسی جز وی سزا نيست
علی در قول حق اُمُّ الکتاب است
مگر کافی به وصفش قُل کَفی نيست؟
تو از من مثل سر در پيکر هستی
مگر از قول ختم انبيا نيست؟
به نار قهر حق گردد گرفتار
کسی که بوتراب از وی رضا نيست
جمال بی مثالش وجه باقی
به غير از روی او وجه خدا نيست
پيمبر در غدير خمّ گفتا
پس از من جز علی مير هُدی نيست
هر آن کس را که من اولي به نفسم
وِرا جز ابن عمّم مقتدا نيست
به (سعدی زمان) غير از ولايش
دگر امّيد در روز جزا نيست
- دوشنبه
- 8
- شهریور
- 1400
- ساعت
- 15:29
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
سعدی زمان سیدرضا حسینی
ارسال دیدگاه