طرحی زده تبسم تلخش را از منتهی الیه دو چشم شور
بغض است در غریبی این لبخند، زهر است در تبسم این انگور
می بوسد و برای چه می لرزد پیشانی ملیح ستایش ها
ماه کنشت و دیر! مساء الخیر ، یا ثامن البدور صباح النور
در هم شکسته سکر خراسان را رقصی که لهجه ی عربی دارد
کل می کشد برای تو ملک طوس، نی می زند برای تو نیشابور
اینک تویی که آن سوی این ایوان لب بسته ای و رنگ نمی ریزی
طرحی بزن که گوش شیاطین کر، پلکی بزن که چشم خدایان کور
پلکی بزن، بریز ملاحت را... آهوی سرمه زار نگاهت را
دارد غروب می کند این لبخند، انگار گریه می کند این انگور
شاعر : سید سلمان علوی
- سه شنبه
- 12
- دی
- 1391
- ساعت
- 14:0
- نوشته شده توسط
- feiz
ارسال دیدگاه