عالم همه محتاج به احسان محمد
آدم متنعم زِ سر خوان محمد
خورشید که بازار جهان رونق از او یافت
شمعی است به قندیل شبستان محمد
ماه فلک از دولت اعجاز رسالت
سر میزند ازچاک گریبان محمد
ارواح رسل از پی تعظیم جنابش
سایند جبین بر در ایوان محمد
موسی و میسحا و خلیل الله و داوود
هستند همه طفل دبستان محمد
کی میسزد از همچو منی مدحت والاش
جبریل امین است ثنا خوان محمد
من کمتر از آنم که لب مدح کنم باز
در نعت و جلال و صفت و شان محمد
این بس به جلالش که سلاطین سرافراز
هستند گدای درِ سَلمان محمد
از پای کجا افکندش هول قیامت
آنکس که زند دست به دامان محمد
(شبخیز) گدای در او باش که گویی است
سرهای شهان در خم چوگان محمد
- سه شنبه
- 9
- شهریور
- 1400
- ساعت
- 11:25
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
ارسال دیدگاه