کیست آن مشگل گشا، ای جان فدای نام او
هر که نامش بشنود از دل رود آرام او
کنیه اش بوالفضل باشد، نامش عباس علی
هر که در سختی فتد، جوید مدد از نام او
اوست فرزند رشید مرتضی شیر خدا
هر که بابش شیر باشد، شیر زاید مام او
گر چه در چشم منافق خشمگین بود و عبوس
دوستان بشاش بود از چهره بسام او
بی جهت او را لقب ماه بنی هاشم نبود
بود روشن حجتی، روی چو بدر تام او
بسکه آن سیمای نورانی صبیح الشکل بود
هر که دیدی یک نظر رفتی ز دل آرام او
وصف این سیما و صورت کی شود صورت پذیر
آفرین بر صورت و بر قدرت رسام او
دوستان از شوق و ذوق و دشمنان از خوف و بیم
هر که نامش بشنود از دل رود آرام او
گر چه تشریف امامت ظاهراً در بر نداشت
شد امامت را بنا محکم ز استحکام او
در رواج شرع انور، جان فشانیها نمود
تا که شد حصن شریعت محکم از اقدام او
آنکه روز گیر و دار از نعره تکبیر وی
چاک می شد زهره خصمان بد فرجام او
حمله ور می شد چو روز رزم در پشت عقاب
توسن گردون شده گفتی مطیع و رام او
برق صمصامش اگر دیدی به روز کار زار
شیر چون روبه شدی از سطوت صمصام او
می شدی از خون لبالب، کاسه سرهای خصم
تا که نوشد روز هیجا تیغ خون آشام او
عکس شمشیرش اگر بر چرخ افتد، شیر چرخ
لرزد و ریزد، نماند موی در اندام او
عالم است از سر عالم در حیات و در ممات
کاینچنین اش خلق کرده خالق علام او
فرق بر عیوق ساید، بگذرد از فرقدین
گنبد زرین آن گلدسته های بام او
شمس با آن ضوء رفعت، می کند هر صبحگاه
کسب نور از شمسه های طاق زرین فام او
عرش قندیلی است آویزان، زِ طاق رفعتش
کرسی اندر زیر پای، کمترین خدام او
فوج فوج آید ملایک، صف کشد هر بامداد
می دهد جبریل فرمان در سلام عام او
منتظر یک سو قضا، افتاده دیگر سو قدر
چشم در فرمان او و گوش بر احکام او
هر که یک لوح زیارت در ضریحش خواند و ماند
تا ابد در لوح آمرزش لسان و نام او
گفت کردم دعوت درماندگان را مستجاب
من دهم درماندگان را مژده از پیغام او
- سه شنبه
- 9
- شهریور
- 1400
- ساعت
- 18:14
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
مرحوم لعلی تبریزی
ارسال دیدگاه