• یکشنبه 4 آذر 03


حضرت امام زمان(عج) -(ای شده بند پای جان طرۀ مشگسای تو)

578
1

ای شده بند پای جان طرۀ مشگسای تو
قبلۀ جان عاشقان چهرۀ دلربای تو

از غم غیر وا رهد دل به جهان نمی نهد
هر که چشید جرعه از جام جهان نمای تو

ما همه عمر جان خود داشته ایم از آن عزیز
بو که شود به یک دمی فدیۀ خاک پای تو

از سر چین طره ات در دل ماست عقده ها
جان به لبیم گوشها دست گره گشای تو

کی به علاج درد من پای زِ در برون نهی
شام و سحر به گردشم دور در سَرای تو

سوز نیاز من کند در دل عالمی اثر
کیست که نیست همچو من مست می و لای تو

ما همه بر بقای تو دست دعا گرفته ایم
تا چه شود شهنشها در حقّ ما دعای تو

وصل تو کیمیای جان ما همه در هوای آن
خون شده قلب عاشقان از غم کیمیای تو

شب همه شب به شیونم پر زِ سرشک دامنم
نالم و خواهم این منم وصل تو از خدای تو

مسجد و دیر و خانقه کرده به خود قرار گه
صوفی و شیخ و رِند رَه در طلب لقای تو

سرو کند سمن کند لعل کند یمن کند
بنگر و بت شکن کند مدح تو و ثنای تو

خورده زِخوان نعمتت بسته میان به خدمتت
هست رَهین مِنتت هستی ما سوای تو

ذکر تو نغمۀ ملک ذات تو لنگر سَمک
مهر به دور، در فلک با نظر رضای تو؛

از تو مدار آسمان از تو قرار خاکدان
خلقّ نموده لامکان کون و مکان برای تو

دیده به نفس خود روا سعی بجا و نابجا
هیچ ندیده جز خدا عقل به ماورای تو

مهر رخت چو سر زند ظلمت ظلم بشکند
سایه به عالم افکند چتر بَرِ همای تو

عدل تو راهبر شود دور ستم به سر شود
زود شود اگر شود رای خدا و رای تو

خسرو ماسوا تویی حجت کبریا تویی
جود تویی سخا تویی چشم من و عطای تو

با نظری پر از عطا چارۀ درد من نما
غیر نیم شهنشها (عابدم) آن گدای تو

  • چهارشنبه
  • 10
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 14:13
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران