• دوشنبه 3 دی 03


شعر امام رضا ( ع) ( وقتي قطره‌ها دلاشون )

2234

وقتي قطره‌ها دلاشون
مي‌كنه هواي خورشيد
همه‌ي وجودشونو
مي‌ريزن به پاي خورشيد
پا ميشن از برگ گلها
يا كه از زمين خاكي
از دل سياه مرداب
مي‌رسن به شهر پاكي
توي پيچ و تاب رفتن
همه محو و بي‌نشونن
تا دل از زمين مي‌گيرن
ديگه اهل آسمونن
كوچه باغ شهر خورشيد
مال كدخداي عشقه
زير گنبد طلائيش
قصر پادشاي عشقه
گرد غصه تا مي‌شينه
روي بال شاپركها
مي‌پرن به سوي گلزار
با پيام قاصدكها
همه‌ي خستگيا رو
کينه ها رو دور ميريزن
وقتي خادماي خورشيد
تو رواقا نور ميريزن
برا زائراي خورشيد
غم و تيرگي حرومه
قصه هزار و يک شب
با گل سحر تمومه
من اگر چه سنگ سختم
كه نداره پاي رفتن
تو دلم يه كوهِ شوقه
که نداره جاي گفتن
تو كه اهل آسموني
تو بگو پيام ما رو
به كبوتراي شهرش
برسون سلام ما رو
 

  • سه شنبه
  • 12
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 16:13
  • نوشته شده توسط
  • feiz

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران