مُحَرم آمد و بر عالمی شادی مُحَرم شد
به فردوسِ بَرین زَهرا به آه و ناله هَمدم شد
به یاد آمد زِ شُور نِینوا شاهِ حِجازی را
زِ آهنگِ حسینی چارگاهِ سُوز، ماتم شد
عِراقی راهِ منصوری نمود و از مُخالف زد
مُخالف راست بنمود و سپس از راستی خَم شد
جفا گویا زِ کُوفی بر مُرادِ آلِ بُوسُفیان
از اوّل بر علی و آلِ او فرضِ و مُسلم شد
زِ نامردی کُوفی از زنی پیشانی حِیدر
به محرابِ عِبادت شَق زِ تیغ اِبن مُلجم شد
زِ بَد عهدی کُوفی قلب زار مُجتبی خون شد
سپس بر آن جَراحَت سُودهء الماس مَرهَم شد
پس از قتلِ امام مُمّتحَن کُوفی به مهمانی
حسین را خواند و آنگه قَتلَ مهمان را مُصَمّم شد
زِ پا در کربلا اَفکند نَخل قامت اَکبر
کمانی، سَروِ قَدِ مُصطفی در جَنت از غم شد
نشد قانع به حلقِ نازک شِشماهۀ اصغر
نشانِ تیر سه پهلوش قَلبِ قَلب عالم شد
چو شِبهِ بُوتُراب افتاد بر روی تُراب آن دَم
نَوا خوان؛ لِیتنی کُنت تُرابا عَرش اَعظم شد
فلک وا حِسرتا گو کَز چه خُورشیدِ جهان تابش
بزیرِ سُمِ مرکبها به خاکِ تیره مُدغم شد
شهی کَز کآنِ اِحسانش نِگین بخشد سُلیمان را
جدا انگشتش از دیوِ لَعین از بهرِ خاتم شد
مَلک در نُه فَلک بر سر زنان زین ماتمِ عُظمی
فَلک رُخ نیلگون اَندر عزای فَخر آدم شد
به چرخِ چارمین از بهرِ نُور دیدهء زَهرا
سرِشکِ خون روان از دیدهء عیسی اَبنِ مریم شد
(شهابا) ار که خون باری بجای اشک چون اَنجُم
کم است از آنکه زَخمش را به عالم گریه مَرهَم شد
- چهارشنبه
- 17
- شهریور
- 1400
- ساعت
- 14:26
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
ارسال دیدگاه