• دوشنبه 5 آذر 03


زبانحال حضرت رباب(س) -(من رباب عاشقم ورد زبانی اصغرم)

412

من رباب عاشقم ورد زبانی اصغرم
زنده ام با خاطرات جاودانی اصغرم

آفرین ای شیر خوارم صد هزاران آفرین
سرفرازم تا ابد پاینده مانی اصغرم

یوم عاشور امتحانی سخت بود اما گذشت
شکر لله فاتح آن امتحانی اصغرم

بعد تو هیهات گلشن رو کنم گل بو کنم
هم گلی هم گلشنی هم گلستانی اصغرم

یاد ایّامی که با هم سوز و سازی داشتیم
همجلیس عاشقت بودم زمانی اصغرم

ظهر طوفانی بهم زد آشیانم دست کین
دوست دارم بعد از این بی آشیانی اصغرم

هیچ میدانی که بعد از تو چه آمد بر سرم
شمّه ای گویم نمی دانی بدانی اصغرم

خون دلها خورده‌ام در کربلا بر حال تو
مادران دانند این سرّ نهانی اصغرم

قهرم از چرخ زمان نا مردمی ها دیده ام
با ربابت این همه نامهربانی اصغرم

تیر دلدوزی کجا و حنجر اصغر کجا
وای بر من از جفای مرد جانی اصغرم

اندر آن غوغا هیاهو شد که اصغر پر کشید
من رباب خاکی ام تو آسمانی اصغرم

ناگوارا باد بی تو آب را نوشیدنم
گوئیا افکنده بود آتش به جانی اصغرم

شیرهء جانم شرر زد شمع جان آتش گرفت
شرمسارم بیش از این، شرح بیانی اصغرم

خود نمائی کرد بر لب تشنگان آب فرات
خفته ای آسوده، زین محنت چه دانی اصغرم

هجرت از دشت بلا کردم به سوی شهر شام
جمع بودند اهل دل با کاروانی اصغرم

گر حدیث شام گویم تنگ گردد حوصله
قصه های میزبان و میهمانی اصغرم

از شفاعت در حریم حشر محرومش مدار
هر که باشد، با صداقت نوحه خوانی، اصغرم

  • پنج شنبه
  • 18
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 18:2
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران